جنگهای آبی: دروغی بزرگ یا حقیقتی تلخ؟
بادنمای “جنگهای آبی” همچنان تکان میخورد. در سال ۱۹۹۵، اسماعیل سراگلدین، یکی از مسئولین بانک جهانی، هشدار داد که “جنگهای قرن آینده بر سر آب خواهد بود؛ مگر اینکه [ما] رویکرد خود را برای مدیریت این منبع ارزشمند و حیاتی تغییر دهیم.” از آن زمان، منابع آب جهان بیش از پیش تحت فشار قرار گرفتهاند. در عینحال، چارچوبهای نهادی برای مدیریت منابع آب در بیشتر نقاط جهان ضعیف است. فقط حدود یکچهارم حوضههای آبریز بینالمللی در جهان از مقررات کافی برای جلوگیری و حلوفصل مناقشه بهره میبرند. آیا این بدان معناست که ما میتوانیم انتظار داشته باشیم قرن بیستویکم شاهد جنگهای آبی بسیاری باشد؟
پاسخ صریح است و کوتاه: نه! در تاریخ، معدود کشورهایی هستند (اگر وجود داشته باشند) که بر سر آب به جنگ رفتهاند. اما جواب طولانیتری برای این سوال وجود دارد: آب در بسیاری از انواع مناقشات در داخل کشورها، از جمله خشونتهای شدید بین روستاهای گواتمالا، شورشهای گروههای قومبی در هند، اختلافات حقوقی بین ایالتهای آمریکا و اعتراضات کشاورزان شرق اصفهان و تخریب لولههای انتقال آب به یزد، نقش کلیدی داشته است. پروفسور اسکات مور، در کتاب هیدروپلیتیک فروملی بیان میکند که مناقشات آبی درونکشوری به این دلیل آغاز می شود که منابع آب مشترک غالبا با سیاستهای هویتی مرتبط هستند. اما این مناقشات با ایجاد بسترهایی برای تصمیمگیری همکارانه در بین کاربران آب، حلوفصل میشود.
کمیابی آب سرنوشت نیست!
در سالهای اخیر، شواهد قانعکنندهای در مورد ارتباط بین کمیابی شدید آب، مهاجرت و بیثباتی بهدست آمده است. مواردی مانند سوریه نشان میدهند که خشکسالی شدید میتواند جابهجایی ناگهانی مردم را از حومه به درون شهرها یا آن سوی مرزها سوق دهد. در شرایط مناسب، یک دولت مرکزی ضعیف، آشفتگیهای داخلی یا سایر تنشها ممکن است به مهاجرت ناشی از خشکسالی اجازه دهد تا مناقشه خشونتآمیز گستردهتری ایجاد کند.
با مطالعه درباره تاریخچه مناقشههای آبی در کشورهای مختلف، این انتظار میرود که نمونههای مشابهی وجود داشته باشد که در آن کمیابی آب شدید باعث ایجاد مناقشه بین کاربران آب شود. اما کاملا برعکس آن است! کمیابی نهچندان بزرگ باعث ایجاد تنشهای موقت میشود، همانطور که در اعتراض کشاورزان حوضه آبریز کریشنا هند در خشکسالی اواسط دهه ۱۹۸۰ نشان داده شد. اما کمیابی شدید بهطور معمول و حیرتآوری منجر به همکاری پایدار میشود.
شاید بهترین مثال، رودخانه کلرادو باشد؛ حوزهای که شاهد یکی از طولانیترین اختلافات آبی بینایالتی آمریکا بوده است. شروع خشکسالی در اواخر دهه ۱۹۹۰، سرعتدهندهای برای مجموعه توافقنامههای جامع بین ایالتها برای تقسیم فشار کمبود آب شد؛ برخلاف دهههای گذشته که علیرغم در دسترس بودن حجم بیشتر آب، ایالتها بیوقفه در دادگاهها و کنگره از یکدیگر شکایت میکردند و میجنگیدند. وقتی نوبت به آب و مناقشه میرسد، کمیابی به سختی جایی در سرنوشت پیدا میکند!
در مقابل، آب میتواند به سرعت تبدیل به عرصهای برای بروز تنشهای زبانی، قومیتی، فرهنگی و دینی شود. وقتی این اتفاق میافتد، آب میتواند منبع مناقشه و اختلافات طولانیمدت درون کشورها باشد. خوشبختانه هیدروپلیتیک فروملی نشان میدهد که حتی مناقشات طولانیمدت آبی نیز میتواند حلوفصل شوند زمانی که گروههای بیرونی (از جمله رهبران ملی، موسسات تحقیقاتی و سازمانهای مردمنهاد) با هم برای ایجاد نهادهایی در سطح حوضه آبریز همکاری کنند. این موسسات بستری بالاتر از منازعات سیاسی را برای کمک به کاربران یک منبع مشترک در تصمیمگیری همکارانه و مبتنی بر اجماع فراهم میکنند که میتواند بهرهبرداری بحثبرانگیز آب را به پایداری برساند.
چگونه میتوان از وقوع مناقشات آب فروملی جلوگیری کرد و آنها را حلوفصل کرد؟
بعد از تجزیه و تحلیل موارد همکاری سازنده و همچنین مناقشات، پروفسور اسکات مور در کتاب هیدروپلیتیک فروملی پیشنهاد میکند که سیاستگذاران میتوانند با این ۵ گام اساسی به پیشگیری و حلوفصل جنگهای آبی فروملی کمک کنند:
- سیاستهای داخلی را جدی بگیرید: از طرف متخصصان آبی، دولتهای محلی و نهادهای چندجانبه تمایل زیادی برای تمرکز بر روابط بینالمللی (در برابر فروملی) وجود دارد. اما سیاستهای داخلی بیش از سطح بینالمللی، اختلافات و همکاریها را بر سر آب در سطح فروملی بهوجود میآورند. دولتها، موسسات چندجانبه و محققان باید بههمان اندازه که توجه خود را به جلوگیری از مناقشات آب در سطح بینالمللی اختصاص دادهاند، به جلوگیری از مناقشات در سطح فروملی نیز توجه کنند.
- تشویق به مشارکت گروههای بیرونی: با توجه به حساسیت سیاسی مسائل آبی، مقامات اغلب در تعامل با گروههای بیرونی از جمله تشکلهای مردمنهاد و نهادهای چندجانبه مردد هستند. اما این گروهها، منابع و چشمانداز ارزشمندی اراده میدهند و اغلب انگیزه مناسبی برای تشکیل نهادهایی هستند که بتوانند از مناقشات آبی جلوگیری کرده و آنها را حلوفصل کنند. تصویب قوانینی که به سازمانهای غیردولتی و سایر بازیگران اجازه کمک در تصمیمگیری درباره آب میدهد، میتواند نقطه شروع خوبی باشد.
- ایجاد ساختارهای فراگیر برای حکمرانی آب: حکمرانی خوب آب سخت است، اما بهترین راه برای دستیابی به آن، ایجاد نهادییهایی در محلی، منطقهای و ملی است که ذیمدخلان مختلف را به یکدیگر نزدیک کند. بهعنوان مثال، آژانسهای آب فرانسه شامل کشاورزان، صاحبان کارخانهها و شهروندان عادی در کنار مقامات دولتی هستند. این شکل از فراگیر بودن از ورود به مناقشات نوپا به دادگاهها و یا بدتر از آن، به خیابانها کمک میکند.
- پشتیبانی کاربرانی آبی با دادهها و تخصص خوب: فراگیری باید با تخصص متعادل شود. درحالیکه آژانسهای آب فرانسه توسط شوراهای فراگیر حکمرانی میشوند، آنها شامل «دادههای در محل» فروملی و متخصصین علمی میشوند. این به متخصصان غیرآبی کمک میکند تا تصمیمات بهتر، مقبولتر در مقیاس بومی و پایدار بگیرند.
- رهبری مهم است: در پایان، قدرتمندترین وسیله برای جلوگیری و خاتمه مناقشات، از رهبری خوب و متعهد ناشی میشود. رهبران ملی اغلب تمایلی به درگیر شدن در مناقشات آبی محلی یا منطقهای ندارند؛ بههرحال، این معمولا ناشکری است! اما وقتی این کار را میکنند، همانطور که مقامات آمریکایی در حوضه آبریز کلرادو طی حدود ۲۵ سال گذشته انجام دادهاند، رهبران ملی میتوانند نقش مهمی در آوردن طرفین پای یک میز باشند و اجماع حاصل کنند. پایان دادن به جنگهای آبی، میراث سیاسی قدرتمندی ایجاد میکند!
این گولزننده است که باور کنیم با توجه به وضعیت ناخوش منابع آب در جهان، و بهویژه ایران، احتمال اینکه در سالهای آینده مردم بر سر آب با یکدیگر گلاویز شوند بیشتر است. اما به همان اندازه امیدواری وجود دارد. اما به همان اندازه که باید نگران باشیم، جای امیدواری وجود دارد. جنگهای آبی اجتناب ناپذیر است؛ ولی با داشتن نهادها و مشوقهای مناسب، همکاری بسیار محتملتر است.